سائيدن سر بر آستان دوست

ساخت وبلاگ
مولانامی گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!شمس پاسخ داد:بلی.مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!! ـحال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. ...ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟! ـبه یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند. - با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت. -پس خودت برو و شراب خریداری کن. -در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم.مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد. تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد. هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:”ای مردم!شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است.” آن مرد این را گفت و خرقه سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 12:52

غمخوار توام غمان من من دانمخون خوار مني زيان من من دانمتو ساز جفا داري و من سوز وفاآن تو تو داني، آن من من دانمديوانه چنبري هلال تو منمپروانه عنبري مثال تو منمنيلوفر خورشيد جمال تو منمخاکستر آتش خيال تو منمدر خواب شوم روي تو تصوير کنمبيدار شوم وصل تو تعبير کنمگر هر دو جهان خواهي و جان و دل و دينبر هر دو و هر سه چار تکبير کنمدود افکن را بگو که بس نالانمدودي بر شد که دودگين شد جانمبر من بدلي کرد به دل جانانمدل گرداني مکن که سرگردانماي کرده تن و جان مرا مسکن غمدر باغ دلم شکفته شد سوسن غمتا پاي مرا کشيد در دامن غمغم دشمن من شده است و من دشمن غمروز از پي هجر تو بفرسود دلمشب در پي روز وصل نغنود دلمبس روز که چون روز روان بود دلمتا با تو شب شبي بياسود دلمهر روز در آب ديده اش مي يابمشد ز آتش و آب صبر برده خوابمهرچند که بر آتش عشقت آبمدر عشق چو آب پاک و آتش نابمگردون قفسي است سبز پرچشمه چو داممرغان همه زين قفس پريدند مدامديري است در اين قفس نديده است اياميک مرغ چو من هماي خاقاني نامگر هيچ به بندگيت درخور باشمدر شهر تو سال و مه مجاور باشمشروان ز پي تو کعبه شد جان مراگر برگردم ز کعبه کافر باشمگفتي بروم، مرو به غم منشانمتا دست به جان درنکند هجرانمجانم به لب آمده است و من مي دانمهان تا نروي تا نه برآيد جانماي سلسله زلف تو يکسر جنبانديوانه شدم سلسله کمتر جنباندارم سر آنکه با تو در بازم جانگر هست سر منت سري در جنبانتا بر هدف فلک زدم تير سخناز حلقه گسسته گشت زنجير سخنطعم سخنم همچو عسل خواهد بودطبعم چو شکر فکند در شير سخنخاقاني را که هست سلطان سخنصد لعل فزون نهاد در کان سخنامروز چنان نمود برهان سخنکز جمله ربود گو ز ميدان سخنخاقاني اگر ز خود نهي گام برونمهره ات شود از ششدر ايام برونتا يک نفست آ سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 12:52

رابرت فراست (Robert Frost) یکی از شعرای مشهور قرن بیستم کشور امریکا و از چهره‌های برجسته ادبیات جهان در قرن گذشته است. او در سرودن اشعار عاشقانه تبحر خاصی داشت و اکثر قریب به اتفاق آثارش در سبک کلاسیک و با وزن و قافیه بوده است. کتاب شعر نیوهمپشایر (New Hampshire) اثر رابرت فراست که در سال ۱۹۲۳ میلادی منتشر شد، یکی از مشهورترین کتاب‌های شعر اوست. شعر «ایستادن کنار جنگل در شبانگاهی برفی» نیز یکی از مشهورترین آثار چاپ شده در این کتاب است که در ادامه برگردانی آزاد و البته همراه با تصرف آن را می‌خوانید.******************************برگردان شعری از رابرت فراستمی‌دانم این جنگل از آن چه کسی استهر چند خانه‌اش درون روستاستاو نخواهد دید که من اینجا امبرای تماشا کردن جنگل برف پوشاسب کوچکم غرق در شگفتی استتوقف کرده‌ام و در این نزدیکی خانه‌ی روستایی نیستدر میانه‌ی جنگل و دریاچه‌ی یخ زدهدر تاریک‌ترین شبانگاه سالتکانی به زنگ افسارش می‌دهدتا که بپرسد اشتباهی شده؟تنهای صدای غیر از این تکان، آمد و رفتِساده‌ی باد و دانه‌های کرک وار برفجنگل دوست داشتنی، تاریک و عمیقاما من عهدهایی دارم که وفا می‌کنمپیش از خواب من فرسنگ‌ها راه استپیش از خواب من فرسنگ‌ها راه استWhose woods these are I think I know.His house is in the village, though;He will not see me stopping hereTo watch his woods fill up with snow.My little horse must think it queerTo stop without a farmhouse nearBetween the woods and frozen lakeThe darkest evening of the year.He gives his haess bells a shakeTo ask if there is some mistake.The only other sound’s the sweepOf easy wind and downy flake.The woods are lovely, dark and deep سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 20:06

ناگهان پرده برانداخته ‏اي يعني چه مست از خانه برون تاخته ‏اي يعني چه‏شاه خوباني و منظور گدايان شده‏ اي قـدر اين مرتبه نشناخته‏ اي يعني چه‏زلف در دست صبـا گوش به فرمان رقيب اين چنين با همه در ساخته‏ اي يعني چه‏نه سر زلف خود اول تو به دستم دادي بازم از پـاي در انداخته‏ اي يعني چه‏سخنت رمـز دهان گفت و كمر سر ميان وز ميان تيغ به مــــــــا آخته‏ اي يعني چه‏هر كس از مهره مهر تو بنقشي مشغول عاقبت با همه كج باخته‏ اي يعني چــــــه‏حـــــــــافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار خانه از غيــــــــــــر نپرداخته‏ اي يعني چه‏Three sentences for getting success1-Know more than other2-Work more than other3-Expect less than otherWILLIAM SHEAKSPER-سه جمله برای کسب موفقیت:1-بیشتر از دیگران بدان.2-بیشتر از دیگران کار کن.3-کمتر از دیگران انتظار داشته باش .ویلیام شکسپیر سلام وقتتان بخیر تلاشگران علم و ادب سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 122 تاريخ : جمعه 23 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:00

فرمانروای فراتچو برقی از نیام باد آمدز قعر آهن و پولاد آمدفراتی می­‌خرامد در خروششبه صحرا جوش جوشن شد ز جوششبه مژگانش هزاران تیر داردبه هر ابرو دوصد شمشیر داردچه تیغ زخم  تمثالی­ است با اوعجب خطّی، عجب خالی­ است با اوز خورشیدش، مگر دانی نظر راببین آیینۀ  شمس و قمر راز تیغش حسن عالم آب خوردهز رویش آسمان مهتاب خوردهچو عشق آید مبدل شد غرض­‌هافدای جوهر تیغش عرض‌­هاجنون، توفانی جذر و مد اورشادت چیست؟ شمشادِ قد اوامیر لشکر آب حیات استعلمدار تمام کائنات استز تیغش خاطر سرها پریشانز خوففش، خواب خنجرها پریشانببین طاووس را درج پلنگشهم از غیرت هم از شرم است رنگشچو گل، عاشق، چو شبنم شرمگین استحدیث لاله عبّاسی، همین استبه دل دارم هنوز این آرزو راکه بوسم حلقۀ درگاه او رابخوانم با زبان­‌های فصیحشگلاب اشک ریزم بر ضریحشهزاران شعله احساسم بگیردز دل عبّاس، عبّاسم بگیردمرادم را بگیرم از لبانشبگیرم نامۀ شوق از زبانشسیه مستت کند جام ابوالفضلچه افسونی­ است از نام ابوالفضلنمی‌بینی اسد، غالب‌­تر از اوعلی ابن ابیطالب‌­تر از اواحمد عزیزی. سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 115 تاريخ : جمعه 23 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:00

غزلی از شهریار27 شهریور سال روز وفات شهریار و روز شعر و ادب فارسی زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیاباشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیایارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شویای اشک چشم آسمان در دام سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 24 مهر 1398 ساعت: 1:06

سایه            سیاه مشق                   غزل                            پژواکدل شکسته ی ما همچو آینه پاک استبهای دُر نشود گم اگرچه در خاک استز چاک پیرهن یوسف آشکارا شدکه دست و دیده ی پاکیزه دامنان پ سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 2 بهمن 1397 ساعت: 22:24

ناگهان پرده برانداخته‏اي يعني چهمست از خانه برون تاخته‏اي يعني چه‏شاه خوباني و منظور گدايان شده‏ايقـدر اين مرتبه نشناخته‏اي يعني چه‏زلف در دست صبـا گوش به فرمان رقيباين چنين با همه در ساخته‏اي يعني چه‏نه سر زلف خود اول تو به دستم داديبازم از پـاي در انداخته‏اي يعني چه‏سخنت رمـز دهان گفت و كمر سر ميانوز ميان تيغ به مــــــــا آخته‏اي يعني چه‏هر كس از مهره مهر تو بنقشي مشغولعاقبت با همه كج باخته‏اي سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : خاقانی, نویسنده : enasodi1 بازدید : 2418 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 5:39

 زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری تولد و كودكیبه سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یك خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران كودكی، مادرش را – كه بانویی باایمان بود – از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باكری به دست دژخیمان ساواك) وارد جریانات سیاسی شد. فعالیت های سیاسی – مذهبیپس از اخذ دیپلم با وجود آنكه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مكانیك مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یكی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد. شهید باكری در طول فعالیت های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل كشور فعال شود.شهید مهدی باكری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی( رحمت الله علیه ) – در حالی كه در تهر سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 182 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 17:56

از جمله مباحث مقدماتی که منطق دانان ذکر می کنند، مبحث کلیات خمس است.این مبحث را یکی از فلاسفه معروف اسکندرایی به نام فورفوریوس(porphyre) (متوفای304 میلادی)، چندین قرن پس از ارسطو تالیف کرد و آن را مقدمه باب مقولات (قاطیغوریاس) ارسطو قرارداد و به همین جهت نام ایساغوجی راکه در یونانی به معنای مدخل و مقدمه است، بر آن نهاد. بحث کلیات خمس در واقع، بحثی فلسفی و مربوط به فلسفه است، نه منطق و اولا فلاسفه هستند که در مباحث ماهیت به تفصیل در این مورد بحث می کنند.اما با توجه به اینکه بحث درباره حدود و تعریفات، وابسته به آشنایی با کلیات خمس است، منطق نیز این بحث را مطرح می سازد. کلیات خمسهر مفهوم کلی افراد و مصادیقی دارد. بنابراین، می توان آن را در رابطه با مصادیقش در نظر گرفت.بر این اساس، هر مفهوم کلیی را که نسبت به افراد و مصادیقش در نظر گرفته و رابطه اش را با افراد خودش بسنجیم، از یکی از پنج قسم زیر خارج نیست: نوع جنس فصل عرض عام عرض خاص نوع گاهی مفهوم کلی عین ذات و تمام ماهیت افراد خود می باشد و در نظر آوردن آن، مساوی است با در نظر آوردن تمام ذات افرادش. به این مفهوم کلی، نوع می گوییم.م سائيدن سر بر آستان دوست...ادامه مطلب
ما را در سایت سائيدن سر بر آستان دوست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enasodi1 بازدید : 169 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 17:56